ابوتراب یغمایی؛ حسین شیخرضایی
دوره 2، شماره 3 ، فروردین 1391، ، صفحه 115-135
چکیده
«بازنمایی علمی» بخش زیادی از ادبیات فلسفة علم را در دهة اخیر به خود اختصاص داده است. در این مقاله، دو رهیافت اصلی به بازنمایی علمی، رهیافتهای غیر شناختی و شناختی، بررسی خواهند شد. در بخش اول، بازنمایی علمی و عناصر دخیل در آن، بدون توجه به دو رهیافت مذکور، معرفی میشوند. بخش دوم به نظریههای غیر شناختی بازنمایی میپردازد؛ ...
بیشتر
«بازنمایی علمی» بخش زیادی از ادبیات فلسفة علم را در دهة اخیر به خود اختصاص داده است. در این مقاله، دو رهیافت اصلی به بازنمایی علمی، رهیافتهای غیر شناختی و شناختی، بررسی خواهند شد. در بخش اول، بازنمایی علمی و عناصر دخیل در آن، بدون توجه به دو رهیافت مذکور، معرفی میشوند. بخش دوم به نظریههای غیر شناختی بازنمایی میپردازد؛ نظریههایی که «شباهت» را مبنای تعریف بازنمایی قرار میدهند. در ادامة این بخش به سه صورتبندی از مفهوم شباهت (اینهمانی جزئی، یکریختی، و یکریختی جزئی)، که بازنمایی بر اساس آنها قابل تعریف است، میپردازیم. بخش سوم به انتقادهای وارد بر رویکرد غیر شناختی اختصاص دارد. بر اساس این انتقادها، شباهت نه شرط لازم بازنمایی است و نه شرط کافی آن. در پایان این بخش تعریفی شناختی از رابطة بازنمایی ارائه میشود. سرانجام در بخش چهارم به نظریة ترکیبی گییری میپردازیم که سعی دارد هم شباهت و هم جنبههای شناختی را در خود جای دهد. استدلال خواهیم کرد که تعریف وی از بازنمایی دوری است.